اینجا حرفهایم را برهنه کرده ام. و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود. چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد .

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است. نمیدونم چند وقت گذشت تا برگردم. اینکه چقدر تغییر کردم رو هم نمیدونم. اما فکر میکنم کمی متفاوت باشم نسبت به قدیما. پشت خط قرمز ترانه ها راوی یه شعر گم شده تو دود. راوی خاطره های زخمی ام پره نوستالژی روزای کبود. انتظار با تو همسفر شدن دوباره میون جاده شمال.

در گوشی های من با خدا. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هر کسی حاضره شرکت کنه بسم الله . توی نظرات تعداد دفعاتی رو که وسعتون میرسه رو بنویسین تا ان شاء الله بتونیم عرض ارادتی کنیم به بانوی خوبی ها . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

همه چیز به پایان رسید! آری وقت رفتن است. به کدامین سو می روم. شادم از پایان و غمگینم از پایان! کوله بارم را بسته ام. از کسانی که دوستشان داری. سخت است اما چاره ای نیست! دلم برای همه تنگ می شود. باید رفت و سفر کرد! تنها باید ادامه داد. احساسات تیغ خورده ی ناناز جووون. سردی بر لبهایم نشسته و تا عمق وجودم. هیچ کس را نمی بینم.